هديه ایران ایرانی مسابقه کلاسیک برگزاری

هديه: ایران ایرانی مسابقه کلاسیک برگزاری اتحادیه جهانی کشتی اخبار ورزشی و نتیجه های مسابقات

خرید کتاب از گوگل

چاپ کتاب PDF

خرید کتاب از آمازون

خرید کتاب زبان اصلی

دانلود کتاب خارجی

دانلود کتاب لاتین

توجه: در صورتی که فایل دارای ایراد است یا حقوق نویسنده رعایت نشده با ما تماس بگیرید

گت بلاگز اخبار سیاسی و اجتماعی احمدی‌نژادی‌ها به منزل برگشتند

کت وشلوار تیره، پیراهن روشن، جوراب روشن و پیژامه ای زیر شلوارش پوشیده و جورابش را روی آن کشیده بود، به علاوه تسبیحی نارنجی که این دست و آن دست می کرد؛ گاهی هم گ

احمدی‌نژادی‌ها به منزل برگشتند

احمدی نژادی ها به منزل برگشتند

عبارات مهم : احمدی نژاد

کت وشلوار تیره، پیراهن روشن، جوراب روشن و پیژامه ای زیر شلوارش پوشیده و جورابش را روی آن کشیده بود، به علاوه تسبیحی نارنجی که این دست و آن دست می کرد؛ گاهی هم گوشی راحت موبایلش را بیرون می آورد و دستش را جلوی دهانش می گرفت و صحبت می کرد؛ اینها مشخصه های حمید بقایی در روز چهارم و البته روز نهایی بست نشینی بود.

احمدی‌نژادی‌ها به منزل برگشتند

علی اکبر جوانفکر هم سمت راست او بود؛ کت و شلوار مشکی با پیراهنی هم رنگ کت و شلوارش. بست نشینی به شیوه احمدی نژادی ها از چهارشنبه هفته پیش شروع شد و روز شنبه بعد از درگیری های رخ داده بین بعضی افراد و تیم همراه بست نشینان، آنها را بر آن داشت تا موقتا به بست نشینی آخر دهند. بست نشینی مدرن، یا بست نشینی ساعتی با حضور حمید بقایی، علی اکبر جوانفکر و حبیب جزءخراسانی در حرم شاه عبدالعظیم حسنی؛ چند ساعتی در حرم می نشینند؛ احمدی نژاد و مشایی هم اگر برسند، یک سر به آنها می زنند و می روند؛ خود بست نشین ها هم ساعتی بعد می روند.

حدود هفت، هشت ساعتی در حرم هستند و می روند به منزل هایشان تا جهت فردایش آماده شوند؛ هرچند بسته شدن حرم در ساعات نهایی شب، بهانه ای جهت ترک حرم عنوان شد؛ ولی از نماز صبح که حرم باز می شود نیز خبری از آنها نیست؛ مثل روز شنبه که اعلام کردند بعد از نماز ظهر و عصر راهی محل بست نشینی خواهند شد.آنها روز شنبه بعد از نماز ظهر آمدند و در رواق روبه روی ضریح حضرت عبدالعظیم نشستند؛ دوستان و یاران و تعدادی از هوادارانشان نیز اطراف آنها نشستند. بعد از غروب آفتاب بود که احمدی نژاد هم همراه مشایی مانند روز اول، سری به رفقای بست نشینشان زدند. اوج جمعیتی که اطراف آنها دیده می شد، همان وقت حضور احمدی نژاد بود که البته هم زمانی غروب شنبه با شب شهادت امام رضا(ع) در جمعیت آن وقت بی تأثیر نبود.

کت وشلوار تیره، پیراهن روشن، جوراب روشن و پیژامه ای زیر شلوارش پوشیده و جورابش را روی آن کشیده بود، به علاوه تسبیحی نارنجی که این دست و آن دست می کرد؛ گاهی هم گ

زمان حضور احمدی نژاد هم شعارهایی داده می شد. جمعیت نسبت به وقت حضور احمدی نژاد کم شده است بود؛ برنامه های بست نشینان هم شروع شده است بود؛ در حرم صدای مداحی هایی جهت شهادت امام رضا(ع) شنیده می شد؛ سخنرانان یک به یک در میان صدای بلندگوها صحبت می کردند؛ تعدادی روبه روی بست نشین ها نشسته بودند؛ تعدادی هم ایستاده مشغول نگاه کردن بودند؛ گوشی تلفن همراه ها هم در دستان حاضران بود و صحنه ها را ثبت می کردند.

یکی، دو جوان نیز بودند که جریده ای را در قطع A٣ بین حضار پخش می کردند؛ «بست نشینی جهت عدالت» نام این خاص نامه بود. کلا سه متن در پشت و روی آن بود؛ دو متن در صفحه رویی و یک متن در پشت آن. نیم صفحه بالایی صفحه اول، تعدادی از تصویر های بست نشینی بود و آدرس کانال تلگرامی و حساب اینستاگرامی ارزش کنار تصویر ها دیده می شد. نیم صفحه پایینی هم متنی با این تیتر بود: «به جای سرمقاله»؛ در این متن از قوه قضائیه انتقاد شده است و دادگاه «بقایی»، «فرمایشی» خوانده شده است بود. متن دیگر نیم صفحه اول متن اعلام حمایت از بست نشینی جهت عدالت از سوی کسانی بود که این جریده آنها را بیش از هزار نفر از نخبگان و فعالان دانشگاهی خوانده بود؛ متن صفحه پشتی هم متن سخنان روز اول احمدی نژاد در جمع بست نشینان. به فاصله چند متر از معرکه، زائران به نماز و زیارتشان ادامه می دادند.

بودند افرادی که می آمدند ببینند چه خبر است و هنگامی که متوجه داستان می شدند، با پوزخندی محل را ترک می کردند و به زیارت خود ادامه می دادند. بعضی دیگر هم دقایقی می ایستادند، چیزی به دیگر افراد حاضر می گفتند و می رفتند. یکی می گفت: «حالا که دیگر در قدرت نیستند این حرف ها را می زنند»؛ دیگری می گفت: «الان از اسب پیاده شده است اند، باز هم اگر سوار اسب شوند چیز دیگری خواهند گفت». ولی بودند افرادی که از بست نشینان هواداری می کردند؛ یکی از آنها می گفت: «اگر ظلمی به کسی بشود و راهی نداشته باشد، چه کار باید بکند؟».

احمدی‌نژادی‌ها به منزل برگشتند

یکی جوابش را داد که «این راهش نیست؛ بروند به کسانی که منتقدشان هستند حرفشان را بزنند؛ اینها که همدیگر را می بینند»؛ به او گفتند که «شما راه دیگری پیشنهاد بده؛ از کجا می دانی که نگفته اند و جوابی نگرفته اند. هنگامی که ظلمی بشود باید اعتراض کرد». اینها حرف های هواداران محمود احمدی نژاد بود؛ هواداران کسی که حامی درجه یک سعید مرتضوی بود. در همان گعده، مردی میانسال به جمع آمد؛ کاپشن ورزشی به تن داشت و کلاه پشمی هم بر سر؛ ریش صورتش هم جوگندمی بود.

با دقت به حرف های مدافعان احمدی نژاد گوش می داد؛ به میان حرف آنها آمد: «اینها هشت سال همه چیز را خراب کردند؛ از ریشه زدند؛ دین و ایمان مردم را از بین بردند…. خاتمی بد عمل کرد و دولت فعلی بد کار می کند؛ ولی اینها بدتر از همه کار کردند…». یک نفر به جمع اضافه شد و با ذوق، شعار راجع به دو نفر از سران قوه را تکرار کرد و گفت این عالی ترین شعار بود. وسط همین گفت و شنودها بود که یکی از سخنرانان جمع بست نشینان حرفی زد و جمعیت ٢٠، ٣٠ نفره «هیهات منا الذله» سر دادند. سه سوژه مهم بست نشینی همچنان نشسته بودند؛ بهمن شریف زاده – روحانی نزدیک به آنها نیز- کنارشان بود.

کت وشلوار تیره، پیراهن روشن، جوراب روشن و پیژامه ای زیر شلوارش پوشیده و جورابش را روی آن کشیده بود، به علاوه تسبیحی نارنجی که این دست و آن دست می کرد؛ گاهی هم گ

بالای سر آنها یک تو رفتگی بود که در آن پنجره ای قرار داشت؛ جلوی پنجره یک بسته سوهان و یک بسته نان برنجی یا کاک دیده می شد؛ البته خالی و پر بودن آنها معلوم نبود. از جوانفکر پرسیده شد تا کی اینجا هستید؛ پاسخ داد: «حالا ببینیم چه می شود، هستیم فعلا». راجع به روزهای آینده هم گفت: «تا خدا چه بخواهد».مخالفان و موافقان بست نشینان هم در چهار، پنج گعده به بحث هایشان ادامه می دادند؛ یک نفر گفت «انقلاب کردیم که آزاد باشیم»؛ یکی از منتقدان به ١١ روز منزل نشینی احمدی نژاد اشاره کرد؛ مسئله ای که هنوز هم هواداران او حاضر به پذیرش آن نیستند.

یکی از هواداران سرسخت احمدی نژاد می گفت او سفر بوده، فرد دیگری با همان عقیده می گفت احمدی نژاد در آن روزها از منزل مشغول کار بوده و سخنانی از احمدی نژاد نقل کرد که کارتابلش در آن روزها را بروند ببینند؛ روزی نبوده که کارتابل خالی باشد و کاری در آن نشده باشد. بحث ها داغ شده است بود؛ ولی با جمعیتی کمتر. بقایی باز هم دستش را برد جلوی دهانش و با تلفن صحبت کرد؛ معلوم نبود آن سوی خط چه کسی هست؛ صحبت هایش که تمام شد رو به جوانفکر شروع به صحبت کرد؛ انگار که داشت راجع به مکالمه اش صحبت می کرد؛ دست چپش جلوی دهانش بود؛ طوری که کسی نتواند حتی لب خوانی کند؛ ولی جوانفکر این مواظبت را نمی کرد؛ این گونه متبادر می شد که بقایی به پرسشها امنیتی آشناتر هست. عقربه های ساعت از ١٩:٣٠ گذشته بود؛ انگار بست نشینی جهت شنبه کفایت کرده بود؛ بلند شدند و حرم را ترک کردند.

احمدی‌نژادی‌ها به منزل برگشتند

برخی از این نوع بست نشینی متعجب بودند: «چه بست نشینی است که بعد از نماز ظهر می آیند و سر شب می روند؟!». بست نشینان از حرم که خارج شدند، درگیری هایی صورت گرفت؛ کانال «دولت بهار» نزدیک به احمدی نژاد، افرادی را که با تیم همراه بست نشینان درگیر شدند، «لباس شخصی» خواند و مدعی سازماندهی آنها شد. این درگیری ها با اعتراض شدید بقایی همراه بود؛ ولی این درگیری ها بهانه ای شد جهت آخر دادن به بست نشینی؛ البته به گفته خودشان به صورت موقت؛ این تصمیم را سه بست نشین در بیانیه ای اعلام کردند: «تصمیم بر آن گرفتیم تا فراهم شدن شرایط مقتضی، بست نشینی در این مکان شریف را به طور موقت متوقف کنیم». بعد از آنها محمود احمدی نژاد هم در بیانیه ای از بست نشینان حمایت کرد.

پس از خروج بست نشینان از حرم حضرت عبدالعظیم(ع) یکی، دو گعده همچنان ادامه داشت؛ دو نفر که همچنان در حال پخش کردن نشریه ارزش بودند، با تذکر خادمان حرم به کار خود آخر دادند. روز چهارم و نهایی بست نشینی چندساعته هم این گونه آخر یافت؛ آنها رفتند تا استراحتی کنند و جهت بست نشینی روزهای بعد آماده شوند؛ بست نشینی هایی به شیوه مدرن که فقط چند ساعت می آیند؛ برنامه هایشان را برگزار می کنند؛ تصویر و فیلم ها را می گیرند و می روند تا فردایش؛ البته دیگر یکشنبه خبری از بست نشینی ساعتی نبود.

اخبار سیاسی – شرق/محمدحسن نجمی

واژه های کلیدی: احمدی نژاد | حمید بقایی | احمدی نژاد | اخبار سیاسی و اجتماعی


دانلود


دانلود فایل ها

نویسنده : getblogs

کتاب زبان اصلی J.R.R

دانلود کتاب لاتین

خرید کتاب لاتین

خرید مانگا

خرید کتاب از گوگل بوکز

دانلود رایگان کتاب از گوگل بوکز

دانلود رایگان کتاب از آمازون

دانلود رایگان کتاب از گوگل بوکز

کتاب روانشناسی به انگلیسی

کتاب زبان اصلی

کتاب خارجی

رفتن به نوار ابزار